استخوان بندی پا

شامل سه قسمت است که عبارتند از: مچ پا، کف پا و انگشتان

استخوان های مچ پا (Tarsus )

آنجا که استخوان های مچ پا انتقال و توزیع وزن بدن را به عهده دارند، از استخوان های مچ دست بزرگتر و قوی ترند. استخوان های مچ پا خشن یا مکعبی شکلند و شش سطح دارند.

 

 

تالوس یا قاپ (Talus )

این استخوان از یک طرف با استخوان های تیبیا و فیبولا مفصل می شود و از طرف دیگر با استخوان پاشنه و بقیه استخوان های مچ، از این رو وزن بدن در ابتدا از طریق استخوان های تیبیا و از طریق مفصل مچ پا به این استخوان وارد می شود. تالوس پس از پاشنه دومین استخوان مچ پا از نظر اندازه می باشد تالوس از دو طرف توسط دو قوزک دربر گرفته می شود. این استخوان دارای سه قسمت سر، گردن و تنه می باشد.

نکات بالینی

سر تالوس قابل لمس می باشد، در موقعی که مچ پا دورسی فلکس شود یک برجستگی مشاهده می شود.

سوراخ های زیادی در سطوح غیر مفصلی تالوس از جمله در محل سینوس تارسی و سطح داخلی آن وجود دارد که شاخه های عروقی وارد می شوند، دررفتگی تالوس موجب آسیب این عروق می شود و از آنجایی که هیچ گونه  اتصال عضلانی به تالوس وجود ندارد، استخوان تالوس دچار بی خونی شده و در نتیجه نکروز می شود لذا اغلب بعد از جا انداختن تالوس نکروز اواسکولار دیده می شود.

شکستگی ها ممکن است در قسمت گردن یا تنه ی آن باشند.در شکستگی تنه ی تالوس، هم مفصل مچ پا و هم مفصل ساب تالار ممکن است دچار دررفتگی شود، گاهی نیز دررفتگیهای مفصل ساب تالار همراه با مفصل تالوناویکولار اتفاق می افتد، در دررفتگی تالوناویکولار تاندون عضله ی تیبیالیس خلفی ممکن است پاره شود.

استخوان پاشنه (Calcaneous )

بزرگترین و طویل ترین استخوان پاشنه است و برجستگی پاشنه را می سازد. محور طولی آن به سمت جلو بالا و خارج است. در جلو با کوبوئید و در بالا با تالوس مفصل می شود. این استخوان مکعبی بوده، دارای شش سطح ( فوقانی، تحتانی، قدامی، خلفی، داخلی و خارجی است.

نکات بالینی

پوستی که سطح خلفی استخوان پاشنه را پوشانده است محل مناسبی برای بروز زخم بستر در بیمارانی است که مدت طولانی به پشت می خوابند.

شکستگی های استخوان معمولاً چند قطعه ای و همراه با شکستگی آسیب مفاصل ساب تالار و کالکانئوکوبوئید دیده می شود.

شکستگی های استخوان پاشنه ممکن است درون مفصلی یا برون مفصلی (شکستگی تکمه ی داخلی) باشد. شکستگی های این استخوان در هر صورت با درد زیاد و عدمم توانایی تحمل وزن همراه است و گاهی لازم است مفاصل مربوط به آن خشک و بی حرکت کنند.

تکمه ی پرونئال قابل لمس می باشد و از طریق لمس بافت نرم، تکمه های خارجی و داخلی پاشنه که تحمل وزن می کنند قابل لمس است، سوستانتا کولوم تالی در زیر قوزک داخلی قابل لمس است.

 

استخوان ناویکولار (Navicular Bone )

استخوان ناویکولار قایقی شکل است و قطر عرضی آن بزرگتر از قطر  قدامی ـ خلفی است. این استخوان در طرف داخل مچ پا در بین تالوس و کونیفورم ها واقع شده، دارای شش سطح (قدامی، خلفی، فوقانی، تحتانی، داخلی و خارجی) است.

نکته ی بالینی

گاهی ممکن است در اثر انقباض شدید عضله ی تیبالیس خلفی برجستگی ناویکولار کنده شود در رادیوگرفی  نباید این کنده شدگی را با استخوان ناوی فرعی که یک نوع ناهنجاری مادرزادی است اشتباه کرد.

استخوان مکعبی (Cuboid Bone )

کوبوئید استخوان خارجی ردیف دیستال استخوان های مچ پا است که در جلوی کالکانئوس و در عقب قاعده متاتارسال های چهارم و پنجم قرار دارد و دارای شش سطح است.

نکته ی بالینی

شکستگی استخوان های مکعبی و کونیفورم به علت وضعیت قرارگیری نسبت به بقیه استخوان ها کمتر اتفاق می افتد.

استخوان های کونیفورم (Cuneiform Bones )

سه استخوان میخی شکل در جلوی استخوان ناویکولار به نام های میخی داخلی، میخی میانی و میخی خارجی قرار دارند. میخی داخلی بزرگ ترین و میخی میانی کوچک ترین استخوان های میخی می باشند. میخی های داخلی و خارجی در سطحی جلوتر از میخی میانی واقع شده اند.

استخوان های کف پا (Metatarsus )

متاتارسوس شامل پنج متاتارسال است که از داخل به خارج شماره گذاری می شوند. هر متاتارسال یک استخوان بلند در مقیاس کوچک است که شامل قاعده، تنه و سر است. تنه کمی به سمت پشت پا تحدب دارد و منشوری شکل است. از قاعده با ردیف های دیستال تارسوس مفصل می شود و از ناحیه ی سر با بند پروگزیمال انگشتان مفصل شده و به ترتیب مفاصل تارسومتاتارسال و متاتارسوفلانژیال (MPJ ) را به وجود می آورد. رویه مفصلی سر بیشتر بر روی سطح تحتانی آن گسترش یافته است.

اولین متاتارسال

کوتاه ترین، قطورترین و محکم ترین متاتارسال است. این خصوصیات در انتقال وزن بدن استخوان را یاری می کنند. سطح پروگزیمال قاعده ی آن رویه مفصلی کلیوی شکل دارد که ناف آن به سمت خارج تقعر دارد که با کونیفورم داخلی مفصل می شود.

سطح تحتانی قاعده ی محل اتصال تاندون های تیبیالیس  قدامی و پرونئوس لونگوس است. تنه ی آن قوی و تقریباً مستقیم و سر آن بزرگ و عریض است در طرف خارج و داخل برجسته شده محل اتصال رباط های محکم طرفی است. در طرفین قسمت تحتانی سر رویه ی مفصلی سر دارای در حفره ی ناودانی کوچک جهت لغزش استخوان های سزاموئید است.

دومین متاتارسال

درازترین استخوان متاتارسال است و قاعده ی آن با هر سه استخوان کونیفورم و متاتارسال اول و سوم مفصل می شود.

سومین متاتارسال

از ناحیه ی قاعده با کونیفورم خارجی و متاتارسال دوم و چهارم مفصل می شود.

چهارمین متاتارسال

قاعده ی آن مکعبی است که با استخوان های کوبوئید و کونیفورم خارجی و متاتارسال های سوم و پنجم فصل می شود.

پنجمین متاتارسال

از ناحیه ی قاعده با استخوان های کوبوئید و متاتارسال های چهارم مفصل می شود. در سمت خارجی آن برجستگی بزرگ یا تکمه ی لیسفران (زایده ی نیزه ای) وجود دارد.

نکات بالینی

شکستگی های متاتارسوس ممکن است همراه با دررفتگی در مفاصل تارسومتاتارسال باشد. معمولاً بر اثر ضربات مستقیم روی این استخوان ها ( افتادن اشیاء سنگین به روی پا) و گاهی صدمات و ضربات غیر مستقیم به قسمت قدامی پا اتفاق می افتد. شکستگی این استخوان ها اغلب با صدمه ی بافت نرم که مهم ترین آن خونریزی و هماتوم است همراه می باشد.

یکی از انواع شایع شکستگی های استخوان های متاتارسوس شکستگی های ناشی از خستگی و فشار زیاد روی این استخوان ها است. این شکستگی در افرادی که زیاد روی پای خود می ایستند و یا زیاد راه می روند اتفاق می افتد (اشخاصی که به راه رفتن زیاد عادت نکرده اند به یک باره مسیر زیادی را طی می کنند) یک نمونه این شکستگی در سربازان بر اثر زیاد راه رفتن و خبر دار ایستادن ممکن است به وجود آید. اغلب در این افراد متاتارسال دوم و گاهی متاتارسال سوم دچار شکستگی می شود و درد در ناحیه ی جلوی پا وجود دارد (به خصوص در موقع راه رفتن). التهاب و تورم در پشت پا و حساسیت در محل متاتارسال صدمه دیده از علایم دیگر آن می باشد.

شکستگی ممکن است در تنه، سر و یا قاعده ی متاتارسال به صورت عرضی، مایل با جابه جایی و یا بدون جابه جایی اتفاق افتد.

گاهی اوقات در مجاورت قاعده ی متاتارسال پنجم ممکن است یک استخوان کوچک اضافی به طور مادرزادی وجود داشته باشد. این مسئله نباید در کلیشه های رادیوگرافی با کنده شدن و وجود شکستگی قسمتی از قاعده ی متاتارسال پنجم اشتباه نمود. وجود استخوان های فرعی معمولاً دو طرفه است.

5 ـ چرخش ناگهانی و شدید مچ پا به داخل ممکن است منجر به کنده شدن و شکستگی برجستگی متاتارسال پنجم شود.

6 ـ قطع قسمت هایی از پا ممکن است در اثر حوادث، برخی از بیماریها مانند سرطان ها و بیماریهای محیطی عروقی و یا آرتریواسکلروز لازم آید. قطع پا از محل مفصل تارسوم متاتارسال را قطع لیسفرانک (Lisfran amputation ) قطع پا از طریق مفصل عرضی تارسال را قطع سیم (Syme amputation ) و قطع تمام پا با حفظ کالکانئوس و تالوس را قطع پا (Chopart ) می گویند.

 

 

استخوان بندی های انگشتان (Phalanges )

استخوان مخصوص انگشتان را بند (Phalanx ) می نامند. شست دارای دو بند و بقیه انگشتان سه بند دارند در مجموع انگشتانن هر پا مجموعاض دارای چهارده بند هستند. در مقایسه به بندهای انگشتان دست بندهای انگشتان پا کوچک تر هستند (شاید به این علت باشد که بندهای انگشتان دست برای کارهای مختلفی تخصص یافته و بندهای انگشتان پا بیشتر در تحمل وزن شرکت دارند). هر بند انگشت دارای یک تنه و یک انتهای پروگزیمال (قاعده) و یک انتهای دیستال (سر) است. قاعده ی بندهای اول با سر متاتارسال ها و سر آنها با قاعده ی بند دوم مفصل می شود.

نکات بالینی

به خاطر فشار وزن بدن بر روی بندهای انگشت شست زیادتر است، گاهی تغییراتی از قبیل Hallus valgus (انحراف به خارج) در آن دیده می شود که ممکن است به علت درد، نیاز به عمل جراحی داشته باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-