- تاریخ درج : ۹ خرداد ۱۳۹۶
- تعداد بازدید: 27957
- نویسنده : دکتر محسن مردانی کیوی
-
مقدمه
مچ دست که به صورت پلي دست را به ساعد متصل مي کند ٬ از هشت استخوان کوچک به وجود آمده است که در دو رديف قرار گرفته اند. اين استخوانها علاوه بر اينکه با يکديگر مفصل مي شوند از طرفي با انتهاي پاييني استخوان راديوس و از طرف ديگر با انتهاي بالايي استخوانهاي کف دست مفصل مي شوند . انتهاي پاييني استخوان اولنا به طور مستقيم در تشکيل اين مفصل شرکت ندارد. استخوانهاي تشکيل دهنده مچ دست با رباطهاي نسبتاً محکمي به يکديگر اتصال يافته اند (شکل).
شکل: مقطع استخوانهاي مچ دست
بين اين رباطها ٬ رباطي که سطح کف دستي انتهاي پاييني راديوس را به استخوانهاي مچ دست (Volar Radiocarpal Ligament) وصل مي کند از استحکام بيشتري برخوردار است . در سطح کف دستي ٬ رباط عرضي مچ دست (Transverse Carpal Ligament) به وجود مي آورد. عصب مياني و تاندون عضلات خم کننده انگشتان از درون اين مجرا عبور مي کنند. شريان راديال ٬ عصب و شريان اولنار از خارج اين مجرا عبور مي نمايند .
در حال طبيعي زائده نيزهاي استخوان راديوس کمي پايين تر از زائده نيزهاي استخوان اولنا قرار گرفته است . اين رابطه در شکستگيهاي انتهاي پاييني استخوان راديوس و بيماري کين باخ به هم مي خورد . استخوان ناوي (اسکافوئيد) مچ دست در زير زائده نيزهاي استخوان راديوس در انفيه دان تشريحي ملموس بوده و شکستگيهاي اين استخوان باعث درد در اين ناحيه مي گردد. کمي پايينتر مفصل بين استخوان ذوزنقه و اولين استخوان کف دست قابل لمس است. استئوآرتريت مچ دست در اين مفصل شايعتر از ساير مفاصل است. ضمن خم کردن مچ دست به بالا ٬ دوسوم اوليه اين حرکت بين انتهاي پاييني راديوس و رديف بالايي استخوانهاي مچ دست انجام مي گيرد ٬ و يکسوم بقيه ٬ بين استخوانهاي رديف اول و دوم مچ دست انجام مي شود. بدين ترتيب موقعي که مچ دست به بالا خم مي شود استخوان ناوي کاملاً در زير استخوان راديوس قرار گرفته و زمين خوردن روي دست در اين وضعيت باعث شکستگي اين استخوان مي گردد .
حرکات مچ دست عبارتند از: خم شدن مچ دست به پايين (حدود 80 درجه) ٬ خم شدن مچ دست به بالا (حدود 70 درجه) ٬ انحراف به داخل (Ulnar Deviation) (حدود 35 درجه) و انحراف به خارج (Radial Deviation) (حدود 25 درجه). حرکات چرخشي ساعد مربوط به بافتهاي پاييني راديوس و اولنا بوده و ارتباطي با مچ دست ندارد. نتيجتاً مچ دست از نظر حرکات به دو جزء تقسيم مي شود:
- مفصل راديوکارپال که اجازه فلکسيون ٬ ا کستانسيون ٬ اددا کسيون و ابدا کسيون را مي دهد .
- مفصل راديواولنار تحتاني که باعث سوپيناسيون و پروناسيون مي شود .
* مچ دست از هشت استخوان کوچک تشکيل شده است که در دو رديف چهارتايي قرار گرفته اند .
* از کانال کارپ جمعاً 10 عنصر عبور مي کند که عبارتند از عصب مديان و تاندون عضلات خم کننده انگشتان .
* شريان راديال و عصب و شريان اولنار از خارج اين مجرا عبور مي کنند .
* شکستگيهاي استخوان اسکافوئيد باعث بروز درد در انفيه دان تشريحي مي گردد .
معاينه مچ دست
در معاينه مچ دست بايد ساعد و دست نيز مورد معاينه قرار گيرد .
در مشاهده ؛ تغيير شکل ظاهري ٬ وجود تورم و قرمزي ٬ برجستگي ٬ جاي زخم و فيستولهاي قديمي بايد ملاحظه و يادداشت شود .
در لمس ؛ حرارت پوست ٬ حساسيت موضعي و در صورت وجود شکستگي غيرعادي مشخصات آن بايد يادداشت شود . حرکات مچ دست به طور اکتيو و پاسيو بايد معاينه شوند و بهتر است با طرف مقابل مقايسه و يادداشت شوند. علاوه بر آن حرکات چرخشي ساعد هم معاينه گردند. در خاتمه حرکات ا کتيو مچ دست عليه مقاومت مورد بررسي قرار مي گيرد. کاهش قدرت حرکات ا کتيو ممکن است به علت درد ٬ پارگي تاندونها و يا ضعف عضلات باشد .
راديوگرافي
در بيماريهاي معمولي مچ دست معمولاً راديوگرافي روبرو و نيمرخ کافي است. در موارد خاصي راديوگرافي مايل ٬ راديوگرافي با انحراف مچ دست به طرف داخل )در شکستگي استخوان ناوي ( و راديوگرافي با بزرگنمايي بايد انجام گيرد .
* در معاينه مچ دست حرکات ا کتيو و پاسيو بايد معاينه شوند و بهتر است با طرف مقابل مقايسه و يادداشت شوند .
* در بيماريهاي معمولي مچ دست معمولاً راديوگرافي روبرو و نيمرخ کافي است .
گانگليون مچ دست Ganglion
گانگليون (غليظک) ٬ برجستگي نرمي است که در اطراف مفصلها و غلاف رباطها بخصوص در ناحيه مچ دست ديده مي شود (شايع ترين برآمدگي کيستيک در پشت مچ دست).
سبب شناسي
در گذشته تصور مي کردند که گانگليون فتق پرده سينويال مفصل و رباطهاست ٬ ولي امروزه معتقدند که منشاء آن کيسه هاي کوچکي است که در اطراف مفصل وجود دارند و در اثر ضربه مکرر متورم مي شوند و تغييرات دژنراتيو سبب تجمع مايع لزجي در آنها مي شود و ارتباطي بين فضال مفصل يا نيام تاندون و داخل کيست وجود ندارد .
نشانه هاي باليني
بيماري بيشتر در جوانان ديده مي شود و به صورت برجستگي کوچکي است به اندازه نخود و يا فندق با حدود مشخص٬ نرم و تااندازهاي متحرک که ممکن است به طور نا گهاني و يا تدريجي ايجاد شود. بيمار ممکن است شکايتي نداشته باشد ولي غالباً از درد مختصر و کم شدن قدرت مچ دست شکايت دارد . گانگليون بيشتر در سطح پشتي مچ ديده مي شود . گانگليوني که در مقابل مچ يا کف دست قرار دارد مي تواند باعث فشار به عصب اولنار يا مديان يا شاخه هاي آن شود (شکل).
شکل شماتيک گانگليون
درمان
درمان گانگليون ممکن است با تخليه مايع به وسيله سوزن و يا عمل جراحي انجام پذيرد. مايع لزج و غليظ درون آن با سوزن کلفت تخليه مي شود و پس از آن محلول هيدروکورتيزون در آن تزريق مي شود و مچ دست با ناودان گچي به مدت 3 تا 4 هفته بي حرکت نگه داشته مي شود. در گانگليونهاي جلوي مچ دست که در مجاور شريان راديال قرار دارند بهتر است تزريق انجام نشود. برداشتن آن به وسيله عمل جراحي بايد با استفاده از تورنيکه و در اطاق عمل انجام گيرد. در بچه ها ٬ گانگليون تمايل به بهبودي خودبخود دارد .
* گانگليون شايعترين برآمدگي کيستيک در ناحيه پشت مچ دست است و بيشتر در جوانان ديده مي شود .
بيماري کين باخ Kienbock's Disease
نکروز آواسکولار استخوان هلالي (Lunate) يا بيماري کين باخ شايع تر از نکروز ديگر استخوانهاي مچ دست است .
سبب شناسي
علت اين بيماري مانند نکروز آواسکولار ديگر استخوانها بخوبي معلوم نيست . بعضي متخصصين ضربه را در پيدايش آن مؤثر مي دانند. به نظر مي رسد اشکال در خونرساني به علت ترومبور عروق تغذيه اي عامل اصلي باشد .
نشانه هاي باليني
بيماري غالباً در اوايل بلوغ بروز مي کند. بيمار از درد ٬ سفتي و محدوديت حرکات مچ دست شکايت دارد. فشار روي استخوان مبتلا دردناک است و قدرت مچ در مشت کردن کاهش مي يابد .
نشانه هاي راديولوژيک
در مراحل اوليه ٬ تيره شدن استخوان هلالي و در مراحل بعدي تغيير شکل استخوان و پهن شدن آن ديده مي شود. در مراحل پيشرفته ٬ تغييرات دژنراتيو در مچ دست مشهود است (شکل). امروزه معتقدند که بهترين راه براي تشخيص مراحل اوليه بيماري کين باخ استفاده از MRI مي باشد .
شکل : بيماري کين باخ يا نکروز آواسکولار استخوان هلالي
درمان
هنوز عده اي از مؤلفين بي حرکت کردن مچ دست را به مدت طولاني تا برگشت عروق خوني به استخوان براي جلوگيري از تغيير شکل استخوان در مراحل اوليه بيماري مؤثر مي دانند . امروزه در بيماران مبتلا به بيماري کين باخ که استخوان راديوس آنها بلندتر از استخوان اولنا باشد ٬ کوتاه کردن راديوس و يا بلند کردن اولنا را براي برداشتن فشار از روي استخوان هلالي پيشنهاد مي کنند .
در مراحل پيشرفته تر که استخوان تغيير شکل داده باشد ٬ استخوان مبتلا را با مواد پلاستيکي که بدين منظور ساخته شده جايگزين مي کنند. در مراحل خيلي پيشرفته که تغييرات دژنراتيو در مفصل وجود دارد خشک کردن مچ دست و يا برداشتن رديف بالايي استخوانهاي مچ دست برحسب نياز بيمار عمل انتخابي است .
* بيماري کين باخ عبارت است از نکروز آواسکولار استخوان هلالي مچ دست مي باشد .
* علت اين بيماري بخوبي معلوم نيست .
*بيماري غالباً در اوايل بلوغ بروز مي کند .
* بهترين راه براي تشخيص مراحل اوليه بيماري استفاده از MRI مي باشد .
بيماري دکوروان De Quervain's Disease
بيماري دکوروان عبارت است از التهاب نيام مشترک وترهاي عضلات راست کننده کوتاه شست (Extensor Policis Brevis) و دورکننده دراز شست (Abductor Policis Longus) تورم و کلفتي نيامهاي عضلات و تنگي آنها مي شود . بيماري بيشتر در زنان 40 تا 50 ساله ديده مي شود. شکايت عمده بيماران ٬ درد در کناره راديال مچ دست در بالاي سطح مفصلي است که با فعاليت شدت مي يابد .
در معاينه مچ دست مسير نيام عضلات بازکننده کوتاه و دورکننده دراز شست حساس و دردنا ک است و غالباً برجستگي کوچک و حساسي 2 سانتيمتر در بالاي سطح مفصلي وجود دارد که محل تنگي نيام عضلات است . باز کردن شست عليه مقاومت و نزديک کردن آن به کف دست به طور پاسيو دردنا ک است .
درمان
درمان طبي : گرم کردن محل درد ٬ داروهاي ضد تورم مثل ساليسيلاتها و تزريق موضعي استات هيدروکورتيزون غالباً باعث تسکين ناراحتي بيمار مي شود. در صورت عدم موفقيت مچ را به مدت سه هفته با گچ بي حرکت مي کنند .
بيماري دکورون
* عبارت است از التهاب نيام مشترک وترهاي عضلات راست کننده کوتاه شست و دورکننده دراز شست که سبب تورم و کلفتي نيامهاي عضلات و تنگي آنها مي شود .
* بيماري بيشتر در زنان 40 تا 50 ساله ديده مي شود .
* گرم کردن محل درد ٬ داروهاي ضدتورم و تزريق موضعي کورتون غالباً سبب تسکين ناراحتي بيمار مي شود .
استئوآرتريت مچ دست Osteoarthritis of the Wirst Joint
استئوآرتريت يا آرتريت دژنراتيو مچ دست به مراتب کمتر از استئوآرتريت مفصلهاي اندام پاييني ديده مي شود (چون فشار کمتري روي مفصل مچ دست وارد مي شود).
سبب شناسي
بيماري غالباً متعاقب ضربه هاي وارد بر مچ ٬ شکستگيهاي مختلف مثل شکستگي انتهاي پاييني استخوان راديوس ٬ شکستگي استخوان ناوي ٬ جوش نخوردن استخوان ناوي و نکروز آواسکولار استخوانهاي مچ دست به وجود مي آيد . نشانه هاي بيماري غالباً چندين سال بعد از شروع استئوآرتريت بروز مي کنند .
نشانه هاي باليني
درد ٬ سفتي ٬ محدوديت حرکات مفصل و کم شدن قدرت مچ دست از علايم برجسته بيماري است .
نشانه هاي راديولوژيک
راديوگرافي کم شدن فاصله مفصلي ٬ نامنظمي و اسکلروز سطوح مفصلي را نشان مي دهد .
درمان
درمان طبي : شامل گرم نگه داشتن محل ٬ داروهاي ضدتورم مثل ساليسيلاتها ٬ تزريق درونمفصلي هيدروکورتيزون و بالاخره استفاده از مچ بند طبي است .
درمان جراحي : برداشتن زائده نيزهاي (Styloid Process) استخوان راديوس گاه به تسکين درد و ناراحتي بيمار کمک مي کند. در مواردي که درمانهاي طبي مؤثر واقع نشوند خشک کردن مچ دستو يا برداشتن رديفبالايي استخوانهاي مچ دست درمان انتخابي است .
استئوآرتريت مچ دست
*بيماري غالباً متعاقب ضربه هاي وارد بر مچ دست بهوجود ميآيد و نشانه هاي بيماري غالباً چندين سال بعد از شروع استئوآرتريت بروز مي کند .
*در راديوگرافي کم شدن فاصله مفصلي ٬ نامنظمي و اسکلروز سطوح مفصلي را نشان مي دهد .
استئوآرتريت مفصل بين اولين استخوان کف دست و استخوان ذوزنقه اي Trapezium
اين بيماري به مراتب شايعتر از استئوآرتريت مچ دست است و به طور کلي شايعترين مفصلي که در دست و مچ دست دچار استئوآرتريت ميشود ٬ اين مفصل ميباشد . علت آن تحرک بيش از حد اين مفصل و ناپايداري آن است . بيماري بيشتر در زنهاي خانه دار ديده ميشود . درد ٬ سفتي و محدوديت حرکات مفصلي از علايم برجسته اين بيماري است و گاه حرکات مفصل با کرپيتاسيون همراه است .
نشانه هاي راديولوژيک
راديوگرافي کم شدن فاصله مفصلي ٬ نامنظمي و اسکلروز آن را نشان مي دهد .
درمان
درمان طبي : شامل گرم نگه داشتن محل دردنا ک ٬ داروهاي ضدتورم مثل ساليسيلاتها و تزريق درون مفصلي استات
هيدروکورتيزون است . استفاده از مچ بندهاي طبي بي حرکت کننده مفصل به طور متناوب سبب کاهش علايم مي شود .
درمان جراحي : در مواردي که درمانهاي طبي مؤثر واقع نشوند اقدام به درمان جراحي مي شود .
- آرتروپلاستي ؛ برداشتن استخوان ذوزنقه اي و جانشين کردن آن با استخوان پلاستيکي که بدين منظور ساخته شده است و يا پر کردن فضاي باقيمانده با تکه اي از تاندون .
- خشک کردن مفصل ؛ مثلاً در مواردي که استفاده مکرر از دست در يک فرد جوان ضروري است (مثلاً در يک کارگر).
استئوآرتريت مفصل بين اولين استخوان کف دست و استخوان ذوزنقهاي
* شايعتر از استئوآرتريت مچ دست است .
* بيشتر در زنهاي خانه دار ديده مي شود .
* در مواردي که درمانهاي طبي مؤثر واقع نشود ٬ درمانهاي جراحي عبارتند از :
- آرتروپلاستي
- خشک کردن مفصل
سل مچ دست Tuberculosis of the Wrist Joint
سل در ناحيه مچ دست ممکن است باعث ابتلاي نيامهاي عضلات (Tuberculosis Tenosynovitis) و يا ابتلاي مفصل مچ دست شود. روي هم رفته سل مفصل مچ دست کمتر از سل مفصلهاي ديگر ديده مي شود .
نشانه هاي باليني
درد ٬ تورم ٬ سفتي و محدوديت حرکات مفصلي از علايم برجسته بيماري است و گاه فيستولهاي چرکي و يا آثار آن در مچ دست ديده مي شوند .
اين بيماري با آرتريت روماتوئيد تشابه زيادي دارد. با توجه به اينکه آرتريت روماتوئيد در اکثر موارد دوطرفه است ٬ در ضايعات يکطرفه هميشه بايد به سل مشکوک بود و از آزمايشهاي سرم شناسي و نمونه برداري براي تشخيص قطعي بيماري کمک گرفت .
نشانه هاي راديولوژيک
استئوپروز ٬ کم شدن فاصله مفصلي و نامشخص شدن آن از علايم برجسته بيماري است . در مراحل پيشرفته ٬ خوردگي مفصل و انهدام آن ديده مي شود .
درمان
درمان طبي : شامل بي حرکت کردن مفصل ٬ تجويز داروهاي ضدسل و تقويت عمومي بيمار است . در مواردي که درمانهاي طبي مؤثر واقع نشوند بايد اقدام به جراحي کرد. در مراحل اوليه که سطوح مفصلي از بين نرفته اند ٬ سينوکتومي و در مراحل پيشرفته ٬ خشک کردن مچ دست عمل انتخابي است .
سل مچ دست
* اين بيماري با آرتريت روماتوئيد تشابه زيادي دارد منتها در ضايعات يکطرفه هميشه بايد به سل مشکوک بود و ازآزمايشات سرمشناسي و نمونه برداري براي تشخيص قطعي بيماري کمک گرفت .
آرتريت روماتوئيدمچ دست Rheumatoid Arthritis of the Wirst
مچ دست يکي از مفاصلي است که بيش از ساير مفاصل به اين بيماري مبتلا مي شود (بعد از مفاصل کف دستي انگشتي (Metacarpo Phalangeal) ، مچ دست (Wrist) شايع ترين محل ابتلا به آرتريت روماتوئيد است ).
نشانه هاي باليني
بيماري در ا کثر موارد دوطرفه بوده و ممکن است مفاصل ديگر هم مبتلا باشند. شروع بيماري با درد و تورم مچ دست است . تورم بيشتر در سطح پشتي مچ دست وجود دارد . بيماري ابتدا غلاف تاندونهاي بازکننده و سپس به تدريج مفصل انتهايي بين راديوس و اولنا ٬ و بالاخره مفاصل بين استخوانهاي راديوس و استخوانهاي مچ دست را مبتلا مي کند. با ابتلا مفصل اخير مچ دست به طرف راديوس متمايل شده و حالت نيمه دررفتگي به طرف کف دست به وجود مي آيد. گاه انحراف مچ دست به طرف راديوس باعث تغيير شکل ثانوي در مفاصل بين استخوانهاي کف دست و انگشتان مي شود و باعث انحراف آنها به طرف اولنا مي گردد (Ulnar Drift) . پارگي تاندونهاي بازکننده بخصوص بازکننده شست در مراحل پيشرفته بيماري ديده مي شود .
نشانه هاي راديولوژيک
در مراحل اوليه بيماري استئوپروز استخوانهاي مچ دست مشهود است . در مراحل بعدي کم شدن فاصله مفصلي و خوردگي غضروف مفصلي ديده مي شود. در مراحل پيشرفته استئوپروز ٬ انهدام سطوح مفصلي ٬ پيدايش کيستهاي مجاور سطوح مفصلي و بالاخره نيمه دررفتگي مفصلي ديده مي شود(شکل).
شکل : آرتريت روماتوئيد مچ دست
درمان
در مراحل اوليه بيماري درمانهاي طبي ٬ تزريق کورتيکواستروئيدها در غلاف تاندوني و گذاشتن ناودان گچي غالباً مؤثر است. در صورت عدم موفقيت سينوکتومي غلاف تاندونهاي بازکننده و بازسازي غلاف نگهدارنده مچ دست مفيد است . در مراحل پيشرفته که با انهدام غضروف مفصلي همراه است علاوه بر اعمال فوق ٬ برداشتن انتهاي تحتاني اولنا ٬ خشک کردن مچ دست و يا آرتروپلاستي آن با مفصل مصنوعي از جنس سيليکون پيشنهاد مي گردد. گاهي آزادسازي عضلات اينترنيسيک مفيد است و نيز انديکاسيون دارد .
آرتريت روماتوئيد مچ دست
* بيماري در ا کثر موارد دوطرفه است و در ابتدا غلاف تاندونهاي بازکننده و سپس به تدريج مفصل انتهايي بين راديوس و اولنا و بالاخره مفاصل بين راديوس و استخوانهاي مچ دست را مبتلا مي کند و بالاخره نيمه دررفتگي مفصلي به طرف کف دست ديده مي شود .
* در مراحل اوليه بيماري درمانهاي طبي و در مراحل پيشرفته عمل جراحي بسته به ميزان پيشرفت بيماري نياز خواهد شد .
سندرم مچ دستي Carpal Tunnel Syndrome
عصب مياني ضمن عبور از مجراي مچ دستي ممکن است تحت فشار قرار گرفته و دچار فلج تدريجي شود .
سبب شناسي
مجراي مچ دستي فضاي نسبتاً تنگي است که از آن عصب مياني و وتر عضلات خم کننده انگشتان عبور مي کند؛ تورم و يا هيپرتروفي هر يک از عناصر فوق باعث تحت فشار قرار گرفتن عصب مياني و در نتيجه پيدايش علايم سندرم مچ دستي مي گردد (شکل).
شکل :سطح مقطع کانال کارپ
علاوه بر آن تغيير شکل استخوانهاي جدار اين مجرا باعث پيدايش اين علايم مي گردد. مهمترين علل سندرم مچ دستي عبارتند از :
- آرتريت روماتوئيد؛
- تورم بافتي ناشي از تغييرات فيزيولوژيک مثل آبستني ؛
- شکستگي انتهاي تحتاني راديوس که بد جا افتاده باشد و دررفتگي استخوان هلالي مچ دست ؛
- بيماريهاي عفوني مثل سل و جذام ؛
- هيپرتروفي نيام عرضي مچ دست ؛
- کارهايي که نياز به حرکات مکرر مچ دست و انگشتان دارند (مانند تايپ کردن) به دليل ايجاد تورم در غلاف تاندونها فرد را مستعد بروز اين عارضه مي کنند؛
- در بسياري از موارد علت مشخصي براي آن نمي توان يافت .
نشانه هاي باليني
بيماري بيشتر در زنان بعد از سن يائسگي ديده مي شود. شکايت عمده اين بيماران درد و اختلالات حسي است . درد در ابتدا غالباً شبانه بوده و باعث بيدار شدن بيمار مي گردد. بيماران از سوزش و گزگز انگشتان شکايت دارند و احساس مي کنند که انگشتانشان سنگين و متورم شده است . اين درد معمولاً پس از مدتي تکان دادن دست و بالا نگهداشتن تسکين مي يابد. در روز اگر درد وجود داشته باشد خفيف است و گاه بعد از کارهاي ظريف مثل خياطي يا بافتني شروع مي شود. بعضي از بيماران از اين شکايت دارند که کارهاي ظريف را بخوبي نمي توانند انجام دهند ٬ گاه ضمن ظرفشويي ٬ کاسه و بشقاب از دست آنها مي افتد .
در معاينه فيزيکي ٬ در مراحل اوليه تغيير شکل واضحي در دستها مشهود نيست . در مراحل پيشرفته آتروفي برجستگي تنار وجود دارد و حس انگشت شست ٬ سبابه ٬ مياني و نيمه خارجي انگشت چهارم کاهش يافته است .
تشخيص
راديوگرافي مچ دست ممکن است شکستگي مچ دست و يا تغييرات مفصلي را نشان بدهد که موجب تنگ شدن کانال مچ دستي شده است و عصب مياني را تحت فشار قرار داده است . الکتروميوگرافي (EMG) و اندازه گيري سرعت هدايت عصبي (NCV) وسيله بسيار خوبي براي تشخيص و تأييد بيماري است . نخستين تغييري که در NCV ديده مي شود کاهش سرعت در هدايت عصب حسي است .
علايم سندرم کانال مچ دستي در صورتي که توسط مطالعات الکتروديا گنوستيک تأييد نشود بايد پزشک را به وجود علل ديگر فشار بر عصب مديان يا ريشههاي آن در خارج از کانال مچ دستي مشکوک نمايد .
درمان
بي حرکت کردن مچ دست در موقع شب با ناودان گچي گاه باعث تسکين درد و ناراحتي بيمار مي گردد. داروهاي ضدالتهابي غيراستروئيدي در بسياري از موارد ناراحتي بيمار را تسکين مي دهد. تزريق استروئيدها در داخل کانال مچ دستي در 80 درصد از موارد باعث تسکين درد و ناراحتي بيمار به مقدار قابل ملاحظه اي مي گردد. اين علايم ممکن است بعد از مدتي برگشت کند. تزريقات مجدد خالي از خطر نيستند و ممکن است باعث پارگي تاندونهاي خم کننده انگشتان گردد .
درمان جراحي : در مواردي که درمانهاي طبي مؤثر واقع نشود بايد از درمان جراحي استفاده نمود. همچنين در مواردي که در بيمار نشانه هاي صدمه دايمي به عصبي مانند آتروفي عضلات تنار ٬ بيحسي و يا پارستزي مداوم دارد درمان طبي جايي نداشته و بايد هرچه زودتر بيمار تحت عمل جراحي قرار گيرد. درمان جراحي عبارت است از آزاد کردن رباط عرضي مچ دست و در صورت لزوم آزاد کردن عصب (نوروليز). اين عمل بهتر است زير بيهوشي عمومي و با بکار بردن تورنيکه انجام گيرد. در اکثر بيماران 12-48 ساعت بعد از عمل درد تسکين مي يابد .
اختلالات حسي در اکثر موارد برگشت مي کند ولي آتروفي عضلاني در مواردي که بيماري طولاني بوده غيرقابل برگشت است. عمل جراحي بهتر است هرچه زودتر قبل از پيدايش آتروفي عضلات تنار انجام گيرد. در زنان آبستن مبتلا به اين سندرم با توجه به بهبود علايم پس از زايمان بهتر است فقط از درمانهاي طبي استفاده شود .
سندرم مچ دستي
* عبارت است از تحت فشار قرار گرفتن عصب مديان در مجراي مچ دستي .
* مهمترين علل سندرم کانال کارپ عبارتند از :
- آرتريت روماتوئيد
- شکستگي انتهاي تحتاني استخوان راديوس که بد جا افتاده باشد.
- بيماريهاي عفوني مثل سل و جذام.
* بيشتر در زنان بعد از سن يائسگي ديده مي شود .
* شکايت عمده اين بيماران درد و اختلالات حسي است .
EMG* و NCV ساعد وسيله بسيار خوبي براي تشخيص و تأييد بيماري است .
* در صورتي که به درمان کنسرواتيو جواب ندهد بايد از درمان جراحي استفاده نمود.
بررسي عملکرد اعصاب دست
عملکرد سالم عصب مديان به وسيله توانايي آوردن شست مقابل انگشت کوچک تشخيص داده مي شود (Opposition) . عملکرد سالم عصب اولنار به وسيله توانايي دور کردن انگشتان از هم و سپس آوردن آنها کنار هم تا بتواند کارت گذاشته شده بين انگشت مياني و انگشت حلقه را بگيرد مشخص مي شود (Finger Abduction-Adduction) . معيار براي عملکرد عصب راديال توانايي ا کستانسيون شست و ساير انگشتان در مفاصل متا کارپو فالانژيال مي باشد .
پرسش : منظور از سندرم تونل راديال چيست؟
-